به وقت شام جدید ترین ساخته ابراهیم حاتمی کیا و یکی از فیلم های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر است. همراه نقد فیلم باشید.
در اغلب فیلم های حاتمی کیا شخصیت ها بر سر اختلاف عقیده شان نزاع دارند. برای مثال در آژانس شیشه ای حاج کاظم (پرویز پرستویی) و عباس (حبیب رضایی) از رزمنده هایی هستند که پس از جنگ در حکومت جایگاهی ندارند. آن ها نسبت به وضعیت رزمندگان معترض اند و این اعتراض فیلم را آغاز می کند. سرهنگ سلحشور (رضا کیانیان) نگاه دیگری به مسئله دارد و همین چند زاویه نگاه می تواند نماینده زاویه های نگاه مختلف افراد جامعه باشد.
زمانی که مسئله اصلی فیلم به دیدگاه یا ایدئولوژی افراد برمی گردد و درام اصلی فیلم از روبروی هم قرار گرفتن ایدئولوژی های مختلف پیش می رود معمولاً نمادسازی کمک می کند تا شخصیت ها و خواستگاه ایدئولوژیک شان شناخته شوند. به عنوان نمونه یک پالتو طوسی و یک عینک دودی در فضای بسته در فیلم آژانس شیشه ای ذهن را به سمت شخصیت های هنری و روشن فکر می برد. به طور مشابه شکل ظاهری افراد در <<به وقت شام>> خواستگاه ایدئولوژیک شان را به سرعت لو می دهد و اجازه پیچیده شدن درام را نمی دهد.
در
آنچه به وقت شام را با فاصله بسیار زیاد از آژانس شیشه ای قرار می دهد انتخاب گروه های ایدئولوژیک فیلم است. مخاطب در تمام مدت فیلم هیچگاه درگیر انتخابی اخلاقی نمی شود زیرا می داند که داعش (و نمایندگانش در فیلم) گمراه هستند و ایرانی ها (خلبان ها) از جان گذشته و درست کار هستند. این سیاه و سفید بودن شخصیت ها یادآور نمونه های بد سینمای دفاع مقدس خودمان است. عراقی ها در اغلب فیلم ها چاق، کودن و کند اما ایرانی ها چابک، زرنگ و صادق بودند. این نبردی نابرابر در ذهن مخاطب می سازد که از شروع داستان پاسخ اش مشخص است. حق با ایرانی هاست اما آن ها مظلوم هستند. هر چه مخاطب کمتر درگیر انتخاب اخلاقی شود فیلم ایدئولوژیک تر خواهد شد و اثربخشی اش را بر مخاطب از دست خواهد داد.
درباره این سایت